خرده فروشی

خرده فروشی

خرده فروشی

عرصه‌ فعالیت فروشگاه‌ های مدرن خرده ‌فروشی (یک فروشگاه با چندین بخش مختلف) و فروشگاه ‌های زنجیره‌ ای (یک فروشگاه با واحدهای گوناگون در نقاط مختلف) از نیمه‌ دوم قرن نوزدهم آغاز شد. رشد سریع و موفقیت اولیه‌ این مفاهیم ناشی از انقلاب صنعتی و توسعه‌ راه ‌آهن بود که امکان تولید انبوه کالا و توزیع گسترده‌ آنها را فراهم ساخته بود. در این عرصه تبلیغات گسترده، حساب‌ های گوناگون بانکی و سیاست ‌های رسمی سودآوری نیز معرفی شدند.
خرده‌ فروشی یک موضوع ذاتاً بومی تلقی می ‌شد زیرا همواره نیازمند شناخت نیازها و عادات گروه‌ های خاصی از مشتریان بود. خرده ‌فروشی کاری دشوار بر مبنای منطقه ‌ای و جهانی بود و شکست بسیاری از افراد که برای خرده فروشی تلاش کرده‌ بودند ، شاهد این مدعا است. از اوایل دهه‌ ۱۹۹۰، رشد فزاینده‌ تجارت جهانی، معرفی اصول اقتصادی بازار، بهبود استانداردهای زندگی در سراسر جهان ، جهانی شدن فرهنگ رایج در عرصه‌ کسب و کار و پیشرفت‌های جدید در حوزه‌ فن‌ آوری، امکان جهانی شدن خرده‌ فروشی را فراهم کرد .
عامل دیگری که در تلفیق و جهانی شدن صنایع نقش داشت، به حد اشباع رسیدن خرده‌ فروشان برجسته در بازارهای داخلی خود بود . در بسیاری از بازارهای بالغ همچون ایالات متحده و غرب اروپا، فضای اندکی برای خرده‌فروشی وجود داشت و کسانی که در این حوزه فعال بودند، عملاً امکانی برای فعالیت نداشتند. حذف عاملان ضعیف، به تمرکز خرده‌ فروشی در تعدادی شرکت ‌های معدود اما بزرگ منجر شد که اتفاقاً، هم کارآمدتر و هم از مدیریت بهتری برخوردار بودند. برای استمرار چنین رشدی، بسیاری از این شرکت‌ ها فرصت ‌هایی را برای توسعه‌ جهانی خود جستجو کردند. ادغام‌ ها از سطح بازارهای داخلی به بازارهای منطقه ‌ای و سپس بازارهای جهانی اشاعه یافت.
نه تنها خرده ‌فروشان بزرگ ‌تر شده ‌اند بلکه بزرگ‌ تر هم عمل می ‌کنند و فعالیت‌ های خودشان و سازمان‌ هایی را که می ‌خرند بر دستیابی به معیارهای کلان اقتصادی و انتقال دانش خود در سراسر جهان متمرکز می ‌کنند. این امر باعث افزایش سطح رقابت شده و در عین حال موجب خواهد شد که تنها قوی ‌ترین شرکت‌ ها در میدان باقی بمانند. با توجه به اینکه تأمین منابع هم متمرکزتر شده، خرده‌ فروشان از این موضوع مطلع شده ‌اند که این امر نیازمند قیمت ‌ها، شرایط و اصول بین ‌المللی کاملاً متفاوتی است.
شرکت ‌ها
وال مارت در صدر فهرست برترین خرده‌ فروشان جهان قرار دارد. حجم فروش وال مارت تقریباً سه برابر میزان فروش کارفور فرانسه است که در رده‌ دوم خرده ‌فروشان برتر جهان قرار دارد.
از اواخر دهه‌ ۱۹۸۰، خرده ‌فروشان دارای فعالیت‌ های جهانی، توانسته ‌اند سهم بزرگی از میزان فروش در جهان را به دست آورند. در میان ۱۰۰ خرده ‌فروش برتر جهان، تعداد شرکت‌ هایی که در خارج از منطقه‌ جغرافیایی خاستگاه خود فعالیت می ‌کنند، به ۵۲ درصد رسیده است. این رقم ۲۹ درصد در سال ۱۹۸۶ و ۴۵ درصد در سال ۱۹۹۶ بوده است.
در خلال سال ‌های گذشته، رشد وال مارت نیز به تدریج از بازار داخلی ایالات متحده به کشورهای دیگر گسترش یافته است. تا به امروز، بزرگ ‌ترین خرده‌ فروش جهان موفقیت خوبی را در کانادا، مکزیک و انگلستان کسب کرده هر چند که به لحاظ مالی شکست ‌هایی را نیز در آلمان تجربه کرده بود.
علیرغم روند کلی جهانی شدن، خرده‌ فروشان برخی کشورها هرگز فراتر از مرزهای جغرافیایی کشور خود توسعه نیافته ‌اند. به ویژه، با توجه به گستردگی اقتصاد آمریکا، خرده‌ فروشان این کشور آنقدر فعالیت خوبی در کشورشان داشتند که به سراغ فعالیت در دیگر کشورها نرفتند. ضمن اینکه ، چالش‌ های متعددی پیش روی ورود به یک کشور جدید وجود دارد. این چالش‌ ها عبارتند از تفاوت ‌های فرهنگی و زبانی، مقررات گوناگون دولتی، شیوه ‌های حسابرسی، روش ‌های گمرکی و پیچیدگی‌ های زنجیره‌ عرضه.
بازارها
خرده‌ فروشی کسب و کاری بزرگ است. فروش خرده‌ فروشی در جهان ۲/۷ میلیارد دلار برآورد شده است. در کشورهای توسعه یافته این صنعت به بلوغ رسیده و حتی رشد آن کند شده است. مثلاً در ایالات متحده که بزرگ ‌ترین بازار خرده ‌فروشی جهان است، میانگین رشد فروش از ۷/۶ درصد در دهه‌ ۱۹۸۰ و ۹/۹ درصد در دهه‌ ۱۹۷۰ به ۱/۵ در دهه‌ ۱۹۹۰ سقوط کرد. این رشد بین سال ‌های ۲۰۰۵-۲۰۰۱ به ۶/۲ درصد کاهش یافت. دستیابی به رشدی بالاتر از حد میانگین، نیازمند فعالیت و رقابت در دیگر حوزه ‌ها است.
از سوی دیگر، در اقتصادهای در حال ظهور که به سرعت نیز در حال رشد است، باید تقاضایی جدید و رو به رشد را ایجاد کرد. علیرغم نوسانات گسترده‌ این کسب و کار، چشم ‌انداز خوبی برای آینده‌ آن به ویژه در کشورهای دارای وضعیت مساعد اقتصادی ترسیم شده است. البته، وقتی شرکت ‌ها و خرده ‌فروشان خارجی می ‌خواهند وارد کشورهای دیگر شود، محدودیت‌ هایی پیش روی توسعه‌ آنها وجود خواهد داشت. بنابراین، فرآیند جهانی شدن خرده‌ فروشی، یک فرآیند تدریجی است و تنها از طریق تولیدکنندگان کالاهای مصرفی حاصل نخواهد شد.
در کل دنیا، نهادهای سیاسی و اقتصادی، خرده‌ فروشان را وادار می ‌کنند تا با طیف گسترده ‌ای از موقعیت‌ ها و شرایط چالش ‌برانگیز دست و پنجه نرم کنند. رکود اقتصادی در ایالات متحده عملاً به سایر نقاط جهان هم اشاعه یافته است.
در عین حال، همواره ریسک‌ های مالی و ناآرامی ‌های اجتماعی در کشورهای در حال توسعه به ویژه جنوب شرق آسیا و آمریکای لاتین وجود دارند. بسیاری از کشورها همچون لهستان، تایلند و آرژانتین قوانینی را تصویب کرده یا در دست بررسی دارند که توسعه‌ فروشگاه ‌های بزرگ و این نوع سرمایه‌ گذاری خارجی را محدود می ‌کنند و حتی طرح ‌هایی برای محدود کردن کار برخی از خرده ‌فروشان دارند. هدف از این محدودیت‌ ها، حمایت از مالکان کسب و کارهای کوچک و بومی بدون توجه به مزایایی است که مشتریان و مصرف ‌کنندگان می ‌توانند از حضور سرمایه گذاران خارجی و انتخاب محصولات ارزان ‌تر آنها به دست آورند.
اشتغال
در ایالات متحده، بخش خرده‌ فروشی دومین کارفرمای بزرگ در میان بخش‌ های مختلف محسوب می‌ شود و نزدیک به ۱۸ درصد کل استخدام‌ ها متعلق به این بخش است. این رقم در مورد بخش خدمات ۳۱ درصد است. بخش‌ های دولتی و تولیدی در رده ‌های بعدی قرار دارند و سهم آنها به ترتیب ۱۶ و ۱۴ درصد است.
در انگلستان، بخش خرده‌ فروشی بزرگ ‌ترین کارفرما به شمار می‌ رود و ۳۵ درصد کل کارکنان، در این بخش مشغول به کار هستند. فروشگاه‌ های مواد غذایی همچون خواروبار فروشی‌ ها و سوپرمارکت ‌ها بالاترین سهم را دارند یعنی ۱۵ درصد. مجرا و کانال عمومی توضیع کالاها که شامل فروشگاه ‌های بزرگ، مراکز بزرگ خرید، انبارها و دراگ استورها است، ۱۲ درصد سهم دارد. در این بین، کمترین سهم متعلق به فروشگاه ‌های عرضه‌ مصالح ساختمانی و لوازم باغبانی است (۴ درصد).
در مقایسه با دیگر بازارهای خرده‌ فروشی همچون آلمان، انگلستان و کانادا، ایالات متحده بالاترین سهم اشتغال در بخش خرده ‌فروشی را دارا است. برخی از بازارهای بزرگ خرده‌ فروشی همچون ژاپن و مکزیک آمار خرده و عمده فروشی را تلفیق کرده و بنابراین نمی‌ توان آنها را با کشورهایی مقایسه کرد که فقط آمار بخش خرده‌ فروشی خود را اعلام کرده‌ اند.
مفاهیم و استراتژی ‌های جدید
قالب ‌ها و استراتژی ‌هایی که خرده ‌فروشان بر اساس آنها فعالیت می ‌کنند، در اکثر نقاط جهان به سرعت در حال تغییر و تحول هستند. این تغییرات ناشی از فن ‌آوری ‌ها، تغییر در الگوهای خرید مصرف‌ کنندگان و موفقیت نوآوری‌های گوناگون است. فن ‌آوری باعث بزرگ‌ تر و پیچیده ‌تر شدن سازمان‌ ها شده است. رشد آمار زنان شاغل باعث کاهش زمان صرف شده برای خرید می ‌شود، فروشگاه ‌های بزرگ باید به گونه ‌ای باشند که مشتری در یک مرتبه مراجعه، تمامی مایحتاج خود را تهیه کند. سوپرمارکت ‌های بزرگ که مشتریان می ‌توانند با یک بار مراجعه به آنها ، کالاهای متعددی را بخرند، به یک قالب جهانی تبدیل شده اند. به علاوه، ارزشی که مشتریان برای این نوع فروشگاه ‌ها قایل هستند، تا حدی زیاد هزینه‌ تأسیس فروشگاه‌ های کوچک را کاهش داده است.
با توجه به اینکه صنعت خرده ‌فروشی در بازارهای اشباع شده به بلوغ رسیده و حتی ظرفیت ‌های مازاد پدیدار شده ‌اند، خرده‌ فروشان تلاش می‌ کنند تا از طریق استراتژی‌ های گوناگون ، دست به تنوع‌ سازی بزنند و به جای تمرکز بر نام تجاری خود، بر برند و نام تجاری محصولات یا فروشگاه‌ هایشان تمرکز کنند. آنها استراتژی‌ های گوناگونی را در راستای رسیدن به این هدف و ارزش تدوین کرده‌ اند زیرا در این حوزه است که بیشترین درآمد را از مشتریان خویش به دست می ‌آورند. خرده ‌فروشی چند کانالی از طریق فروشگاه‌ ها، کاتالوگ ‌ها و اینترنت، به یک الگوی برتر در کسب و کار تبدیل شده و امکان دسترسی هر چه بیشتر مشتریان و مصرف ‌کنندگان را به فروشگاه ‌ها، برندها، محصولات و اطلاعات میسر می‌ سازد.
رقابت که زمانی محدود به خرده‌ فروشانی بود که محصولاتی مشابه را در قالب‌ هایی مشابه ارایه و تحت یک مدل اقتصادی یکسان فعالیت می ‌کردند، هم اکنون جای خود را به قالب‌ هایی متعدد و متنوع از خرده ‌فروشی داده است. این تنوع ناشی از آن است که خرده‌ فروشان استراتژی ‌های توسعه‌ کالاها و خدماتشان را برای رفع نیازهای گوناگون مشتریانشان (مانند ارایه‌ خدمات مالی در سوپرمارکت ‌ها) یا ارایه‌ راه ‌حلی برای مشکلات خاص خریداران (مانند نصب کالاهای خریداری شده، خدمات تعمیر و نگهداری در منزل، اجاره‌ ابزارآلات و اعطای وام) دنبال می ‌کنند. این پدیده‌ ها باعث رقابتی ‌تر شدن صنعت خرده ‌فروشی و رقابت شدید خرده ‌فروشان برای حفظ روند توسعه و رشدشان خواهد شد.
فن ‌آوری
مدیریت شرکت‌ ها در صنعت خرده‌ فروشی، به طور فزاینده ‌ای متکی به فن ‌آوری اطلاعات است. تمرکز فن ‌آوری از اتوماسیون در دهه‌ ۱۹۶۰ به تلفیق و تسهیل در کسب و کار الکترونیکی امروز تغییر کرده است. در خلال پنج سال گذشته، بخش اعظم سرمایه‌ گذاری در حوزه‌ فن ‌آوری اطلاعات متمرکز بر تلفیق سیستم‌ های داخلی سازمان ‌ها بوده است. انتظار می ‌رود که مرحله‌ بعدی تلفیق سیستم‌ های زنجیره‌ عرضه، مرتبط ساختن خرده‌ فروشان و شرکای تجاری آنها از طریق کسب و کار رو در رو و بازاریابی الکترونیکی باشد.
سیستم فروشگاه‌ ها همچنان تکامل خواهد یافت زیرا خرده ‌فروشان فضای سخت افزاری و نرم افزاری بیشتری را فراهم خواهند آورد، سیستم ‌های عامل جدید معرفی خواهند شد، امکان دستیابی به شبکه بیشتر خواهد شد و توانایی ‌ها و خدمات بی‌ سیم نیز به طور روزافزونی گسترش پیدا خواهد کرد. فروش در محل کار یا زندگی مشتریان اهمیت فراوانی پیدا کرده است زیرا خرده ‌فروشان به دنبال یافتن راه ‌هایی جدید برای کاهش تردد و همچنین افزایش تجربه‌ خرید مشتریان خود هستند.
در زمینه‌ زنجیره‌ توزیع، اینترنت جایگزین سیستم‌ های پر هزینه‌ قدیمی شده و امکان تعامل بیشتر میان مشتریان و طیف گسترده ‌ای از فروشندگان را فراهم می ‌آورد. ظهور بازارهای الکترونیکی و فروشگاه ‌های الکترونیکی خصوصی، نقش به مراتب مهم ‌تری را در آینده ایفا خواهد کرد.
خرده‌ فروشان باید بیش از پیش به سراغ سیستم ‌های برنامه‌ریزی منابع کسب و کار بروند که توسط بسیاری از تولیدکنندگان انتخاب شده ‌اند چرا که این امر عمدتاً ناشی از کاربرد گسترده‌ مجموعه‌ های نرم ‌افزاری است. ذخیره و انتشار داده ‌ها به مهم ‌ترین اولویت ‌های سرمایه ‌گذاری در بخش فن ‌آوری اطلاعات تبدیل شده که این امر عمدتاً ناشی از ماهیت غیرقابل تلفیق سیستم ‌هایی است که امروزه اکثر خرده ‌فروشان به کار می‌ گیرند. دیگر اقدامات و ابتکارات موجود عبارتند از مدیریت روابط با مشتریان و استفاده از کانال ‌های ارتباطی چندمنظوره. هدف از همه‌ این سرمایه ‌گذاری‌ ها، تقویت توانایی خرده ‌فروشان برای تمایز قایل شدن میان خودشان و رقبا، افزایش میزان وفاداری مشتریانشان و کاهش هزینه ‌های فعالیت ‌هایشان از طریق مدیریت دقیق نیازهای مشتریانشان است.
تأثیر اینترنت
اقتصاد آینده شاهد حضور کسب و کارهایی است که نه جزء «اقتصاد قدیم» هستند و نه جزء «اقتصاد نوین» بلکه در واقع ترکیبی از هر دوی آنها هستند. این کسب و کارها از فن ‌آوری اقتصاد نوین – به ویژه ماهیت و گستره‌ یک محیط شبکه‌ ای – در قبال برخی از فرصت ‌های اثبات شده در اقتصاد قدیم از جمله تمرکز احیا شده بر مشتریان، زنجیره‌ عرضه، افراد و رقبا برای دستیابی به فروش و سود استفاده خواهند کرد. در اقتصاد نوین، نوآوری حرف اول را می ‌زند. تمرکز بر این نوآوری تنها محدودیت به فن ‌آوری‌ های جدید نیست بلکه کشف کاربردهای جدید از فن ‌آوری‌ های موجود را نیز شامل می ‌شود. ارتقای فن ‌آوری ‌های خرده ‌فروشی، یک گام اساسی در این عرصه است.

اشتراک گذاری: